گيسو کمند قصه ي اين عشق پنهاني
حالا خودت هم حال من را خوب مي داني
از بس به ساعت زل زدم ، روز و شبم را هم
من مي شمارم با همين اعداد يوناني
اي کاش امشب هم به خواب من که مي آيي
بي روسري باشي و مويت را نپوشاني
وقتي که گفتي : (( دوستت دارم )) هويدا بود
در چشم هايت شرم دختر هاي ايراني
اين روزها در وصلمان خوش بين خوش بينم
ما مي رسيم آخر به هم آري به آساني
مملو از (( ارجاع برون متني )) شد اشعارم
چون شعر هايم را شما هر بار مي خواني
بغض سکوتم را شکستي بعد چندين ماه
گيسو کمند قصه ي اين عشق پنهاني