سلام منا
خواندم و خب نوشته شده بود فقط کمي حوصله را سر ميبرد اما طرح زيبايي و نو ي بود . خبري و درعين حال ساده اگه بيشتر تجربه کني دراين فرم شايد بتوني جذابترش کني . باکارکتربندهاي بهتر ....
دلنوشتهاي زيبا و شايد مقداري تخيلي تجربيت كه با رمز وراز هايي همراه بود...دلنشين بود فقط بايد نويسنده اوج وضر به ساختاري دلنشيني در پايان هر نوشتارش باشد...نه يعني كليد ورمز نوشته اش را........نوشته در پايان به نتيجه گيري مستدلي رسيده باشد....هرچند ميگويند ذهن خواننده بايد جستجوگر باشد در هر حال زيبايي خاصي داشت
از ديار دريا ونخلها وعطش گرماي جنوب سلامت ميکنمباامدنت عطر محبت در کلبه ام پراکندي و طراوت سرودن در شعرمقدم وقلمت هميشه ايام سبز بادپيامت روح باران داشت با خودوعطر پاک ياران داشت با خودپر از گل کرد باغ خاطرم راشکوهي از بهاران داشت با خود....هاشمي زا ده
منا جان سلام
از لطفت ممنونم دخترم .
اتفاقا به ترتيب سن ( از پيش کسوت به پس کسوت ) نوشتم .
اما نظرت رو نگفتي !
براي مطالعه ي وبلاگت حتما سر ميزنم .
فعلا خداحافظ .
سلام منا خانم
به روزم در اين شبهاي چشمانت
به من سر بزنيد پا بزنيد دست بزنيد اما پس نزنيد كه بي شما من هيچم باور كن من هيچم!
بهاري باش اگر چه سال چهار فصل دارد
سلام مناخانم
...
صداي سرد سكوت در سرسرا يچيد ...
گاهي وقتا از حرف زدن حالم بهم مي خوره
نمايشنامه رئال تلخ و جالبي بود....
در ضمن با يه شعر به روزم