وبلاگ :
نيل آي
يادداشت :
سهم مورچه ها
نظرات :
9
خصوصي ،
80
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عمو سبزي فروش
بيش از بيست سال بود كه با هم ازدواج كرده بودند،آنها هرگز صاحب فرزندي نشدند تا به زندگي شان تحرك و پويايي ببخشد.نزد چندين حكيم نيز رفته بودند تا بلكه نتيجه اي بگيرند اما هر بار همان پاسخ را شنيده بودندكه : " شما صاحب فرزند نخواهيد شد" .
كم كم خود را به دست سرنوشت و تقدير الهي سپردند سال ها از پي هم سپري ميشد ، اما روز به روز شدت علاقه اين زن و شوهر نسبت به يكديگر بيشتر از گذشته جلوه مي نمود...تا اينكه زن ، دچار بيماري شد و چيزي شبيه آبله ، تمام سر و روي او را آلوده كرد...
:
:
:
سلام به تو دوست عزيزم
به نظر تو ادامه زندگي اين زن و شوهر چي ميشه؟
اگه مايل هستي بدوني...
رسما شما را به خوندن اين داستان دعوت مي كنم.
منتظرتون هستم.
.................... دعوت نامه عمومي هست تو هم بيا .............
--> بدي کار ما را به خودمان و خوبي آن را به ديگران بگوييد <--