• وبلاگ : نيل آي
  • يادداشت : حافظ فقط براي من شعر گفته است...
  • نظرات : 13 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اميد يگانه 

    با سلام مجدد

    خوب راستش پست جالبيه و حس قشنگي پشت نوشتتون هست.

    گرچه يه دلتنگي و يه دلخوري عميقم تو نوشته تون موج ميزنه كه شايد علت همين حس بدتون نسبت به اون باشه...

    كلا اين سبك نوشته هارو خيلي دوست دارم...يه دستمايه سنتي و تلفيق اون با زندگي روزمره...

    تركيب شعر حافظ با شعر نو و موسيقي راك..رضا يزداني...رهنما و...

    تركيب تحصيل در دانشگاه (نماد روشنفكري) و اعتقاد به برخي مسائل سنتي و غير علمي (و شايد خرافه) مث فال و ...

    تعليق اتفاقات توي زمان هم تكنيك قشنگيه (رخ دادن تمام وقايع داستان فقط در 5 دقيقه) و البته اعتراف مي كنم كه براي ساعت دو دليل محكمه پسندي پيدا نكردم (اگه دوست داشتي بهم علتش رو بگو) شايد منظورت اين بوده كه مثلا قهرمان داستان دلش براي يارش تنگ شده و اصلا دليل فال گرفتن هم همين بوده و ديگه اينكه ( دو )مثل ( تو ) ادا مي شه و... گفتم كه ... راستش خيلي نگرفتم قضيه ( دو ) رو.

    راستي همه كامنت هاي شما به صورت خصوصي ارسال ميشن؟ يعني نميشه كامنت عمومي ارسال كرد؟ و شما بعد از بازبيني اونارو عمومي نمي كنين!؟

    ببخشين زياد نوشتم و شايدم زيادي...

    شاد باشيد

    پاسخ

    من نظر ها رو بعد از ((باز_بيني ))عمومي مي کنم ...زيادم ننوشتي...قضيه 2 هم باشه بعد ازاينکه همه نظراشون رو گفتن .